ویژه

در جبهه ی غرب خبری نیست

کتاب در جهبه ی غرب خبری نیست نوشته اریش ماریا رمارک است که رضا جولایی آن را به زبان پارسی ترجمه و توسط نشر چشمه چاپ و روانه بازار شده است. گیرایی این داستان پر شکوه در اصالت و سندیت دردناک آن نهفته است. نویسنده خود ناگزیر شده است در لباس سربازی در ارتش آلمان خدمت کند، در جهنمی که چنین گویا و روشن در کتاب در جبهه غرب خبری نیست نمایانده زیسته و از گیر و دار آن جان سالم به در برده است.

180,000 تومان 162,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 220 g
نویسنده

اریش ماریا رمارک

ترجمه

رضا جولایی

ناشر

نشر چشمه

تعداد صفحه

196 صفحه

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

شابک

978-6220110743

کتاب در جهبه ی غرب خبری نیست

کتاب در جهبه ی غرب خبری نیست نوشته اریش ماریا رمارک است که رضا جولایی آن را به زبان پارسی ترجمه و توسط نشر چشمه چاپ و روانه بازار شده است. گیرایی این داستان پر شکوه در اصالت و سندیت دردناک آن نهفته است. نویسنده خود ناگزیر شده است در لباس سربازی در ارتش آلمان خدمت کند، در جهنمی که چنین گویا و روشن در کتاب در جبهه غرب خبری نیست نمایانده زیسته و از گیر و دار آن جان سالم به در برده است. این کتاب نه اتهام است و نه اعتراف و نه ماجرای قهرمانی بلکه سخن از انسان هایی است که جسمشان را از مهلکه به در بردند ولی زندگی شان در جنگ نابود شد.

درباره ی کتاب:

“پل” پسری آلمانی است که هنوز به هجده‌سالگی نرسیده. او دانش‌آموز دبیرستان است. جنگ خانمان‌سوز جهانی اول شعله می‌کشد. دبیر ادبیات آلمانی دبیرستان دانش آموزان را تشویق می‌کند تا داوطلبانه برای رفتن به جبهه ثبت‌نام کنند. هفت هم‌کلاسی بی‌آنکه از صمیم قلب جبهه رفتن را دوست داشته باشند، تحت تاثیر تبلیغات، تهییج شده و ثبت‌نام می‌کنند. برای آموزش نظامی به پادگان می‌روند و زیردست یک درجه‌دار سختگیر و عقده‌ای آموزش می‌بینند و بلافاصله به خط مقدم جبهه‌ی غرب اعزام می‌شوند. داستان شرح مشقت‌هایی است که این جوانان متحمل می‌شوند و طی سه سال، از ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۸ زیر رگبار شدید آتش توپخانه و مسلسل و حتی جنگ تن‌به‌تن روزگار می‌گذرانند. سختی‌های جنگ روز به ‌روز هم‌ کلاسی‌ها را آبدیده‌ تر می‌کند و ناملایمات آن‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌سازد.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

همه از صلح و متارکه حرف می‌زنند. همه منتظرند. اگر در سال ۱۹۱۶ به خانه برمی‌گشتیم شاید به خاطر رنج‌هایی که کشیده بودیم و قدرت تجربه، زمین و زمان را به هم می‌زدیم. اما اگر امروز برگردیم موجوداتی خسته، شکسته، سوخته، سست و ناامید خواهیم بود. دیگر نخواهیم توانست راه و رسم زندگی‌مان را بشناسیم. مردم زبان ما را نخواهند فهمید. چون نسل پیش از ما گرچه در کشاکش جنگ با ما شریک بود ولی پیش از آن خانه و زندگی و کار و پیشه‌ای به هم زده بود و نسلی که بعد از ما رشد کرده است با ما بیگانه و ناآشناست و ما را از خود خواهد راند.

منبع: ایران بوک

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “در جبهه ی غرب خبری نیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *