بیابان تارتارها

کتاب بیابان تارتارها

کتاب بیابان تارتارها نوشته دینو بوتزاتی است که سروش حبیبی آن را به زبان پارسی ترجمه توسط نشر ماهی چاپ و روانه بازار شده است. رمان بیابان تارتارها داستان افسر جوانی است که برای خدمت با قلعه ای دور افتاده فرستاده می شود و روزمرگی گریبانش را می گیرد. دینو بوتزاتی با نثری با شکوه و شاعرانه عطش انسان را برای امیدوار بودن به تصویر می کشد حتی امید به واهی ترین رویداد های زندگی.

هیچکس نبود که هشدارش بدهد و بگوید: مواظب باش جوانی “دروگو”. ا. در بند توهمی سمج بود. اما چشمه شباب را خشک ناشدنی می پنداشت دریغا که از تیز پایی زمان هیچ نمی دانست. حتی اگر جوانی اش همچون خدایان صدها سال می پایید سهمش از آن به همین نا چیزی می بود. اما او انسان بود و عمری کوتاه و معمولی داشت که هیچ نبود جز شهابی پر شتاب و بی دوام نعمتی ناچیز که با تنگ چشمی به او داده شده بود و آدمی می توانست سال هایش را با انگشتان دست بشمرد و هنوز به دست نیامده از دست می رفت.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

این دژ چه دور بود. خدا می دانست تا آن جا هنوز چه راه درازی در پیش دارد. اسب دروگو از کوفتگی بر پا بند نبود دروگو افسون شده و چشم دوخته به قلعه دور دست حیرت زده از خود می پرسید به راستی در آن ویرانه ی بی مقدار و چنین دور از تمام جهان که رسیدن به آن چنین دشوار بود چه چیز خواستنی ای پنهان است؟ این دژ چه رازهایی را در خود نهفته داشت؟ اما این واپسین لحظات گذرای روز بود. آخرین پرتو آفتاب به آرامی از آن تپه ی دور پیوند برید و نفس های کبود شب را شتابان بر برج های زرد گون قلعه فرو دمید.

منبع: فروشگاه کتاب ایران