معرفی کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد :
داستان کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد از نگاه اول شخص و در قالب نامهای از راوی داستان ( زنی جوان ) که به نظر می رسد خود نویسنده است ، با جنینی که در رحم خود باردار است نوشته شده است. موضوع از این قرار است که راوی (زن جوانی) ناخواسته باردار می شود و با وجود عدم همراهی پدر ، تصمیم می گیرد به تنهایی فرزندش را حفظ کرده و به دنیا بیاورد ؛ اما در این مسیر با تردیدها و مشکلات فراوانی دست به گریبان می شود. از طعنه های اطرفیان و فشارهای روانی و اجتماعی گرفته تا مشکلاتی که برای سلامتی و وضعیت شغلی او به وجود می آید… وی از طریق این نامه فرزند نازاده خود را از مصیبتهای دنیا و بیرحمی های آن آگاه می کند ….تا کتاب « نامه به کودکی که هرگز زاده نشد » خلق شود.
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد در سال ۱۹۷۵ منتشر شد و تاکنون فروش بسیار زیادی (تا سال ۲۰۰۷ پنج میلیون نسخه) داشته است.
قسمت هایی از کتاب « نامه به کودکی که هرگز زاده نشد » را بخوانید :
جهان تو همان کیسه ای است که از شش هفته پیش به این سو در آن شناور هستی و قوز کرده ای ، تقریبا بدون اینکه وزنی داشته باشی ، آن را کیسه ی جنینی می نامند ، و مایعی که در آن وجود دارد محلول شوری است که مانع این می شود که تو با نیروی جاذبه درافتی ، و از ضرباتی که در اثر حرکات من ایجاد می شود مصون بمانی ، همینظور تغذیه کنی ، تا چهار روز پیش ، این تنها منبع تغذیه تو بود.بر اساس فرآیندی بسیار پیچیده و تقریبا غیرقابل فهم ، قسمتی از آنرا می خوردی و قسمت دیگر را جذب می کردی ، و باز قسمت دیگر را دفع می کردی و باز آنرا می ساختی.
مدتهاست منتظر آمدنت هستم. با اين وجود ، هميشه اين سؤال وحشتناک را از خود پرسيدهام : اگر دوست نداشته باشى به دنيا بيايى ، چه؟ اگر روزى بر سرم فرياد بكشى و بگويى: «چه كسى از تو خواسته بود كه مرا به اين دنيا بياورى؟ چرا مرا به دنيا آوردى؟ چرا؟ » زندگى يعنى تلاش بىپايان ، فرزند. زندگى جنگى است كه هر روز از نو آغاز مىشود و لحظات شادش آنقدر اندک اند كه ناچارى بهايى گزاف بابتش بپردازى.
زمانى كه اين فكر را به زندگى تعميم مىدهم ، به مسئله به دنيا آمدن يا به دنيا نيامدن ، ذرهذره وجودم فرياد مىزند كه به دنيا آمدن بهتر از به دنيا نيامدن است. اما آيا مىتوانم چنين استدلالى را درباره تو هم به كار ببرم؟ آيا اين به آن معنى نيست كه تو را بهخاطر خودم به دنيا مىآورم، نه كس ديگر؟ من هيچ علاقهاى ندارم تو را براى خودم به دنيا بياورم ؛ چون ابدآ نيازى به تو ندارم. هيچ جوابى براى من نفرستادهاى. دريغ از يك علامت. چگونه مىتوانستى اين كار را بكنى؟ ….
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.