کتاب شیر سیاه
کتاب شیر سیاه ( انگلیسی : Black Milk ) نوشته الیف شافاک نویسنده ترک تبار می باشد کتابی که در خصوص رویارویی وی با درون ناهمگون و ناهمجور و سپس آموختن ” یکی شدن” می باشد. مراحل زندگی یک زن ، این شاهکار خلقت ، به عنوان شگفت انگیز ترین ، سخت ترین و صد البته زیبا ترین شگفتی آفرینش محسوب می شود؛ مراحلی که عبور از آنها به سختی باز شدن پیله های تنگ و سفت و سخت است. مراحلی که با شروع آن ، باید بی وقفه تلاش کند، بی امان مبارزه کند، بی محابا مشکلات و موانع را از سر راه بردارد، بی باکانه کنترل زندگی خود را در دست گیرد و در همه ی این مراحل سرپا بایستد. کتاب شیر سیاه در واقع روایت بحران های شخصیتی زنان به ویژه پس از زایمان را مورد بررسی قرار داده است.
نوشته های الیف شافاک در کتاب شیر سیاه همه بر اساس تجربه های واقعی وی بوده است بطوریکه می گوید : ” پس از تولد فرزند اولم ، افسردگی شدیدی را تجربه کردم که مرا از مهم ترین شور و علاقه زندگیم که تا آن زمان در راس همه چیز قرار داشت جدا کرد ( منظور نوشتن داستان). این بیماری برای من یک آشفتگی روحی و احساسی بود. وقتی از اعماق وجودم که سالیان سال آن را ساخته و پرداخته کرده بودم ، بیرون آمدم ، در تاریکی و ظلمات و ترس و وحشت با گروهی از زنان انگشتی، شش زن انگشتی کوچک که نماد وجهه های گوناگون وجودم بودند مواجه شدم ….
بخشی از متن کتاب شیر سیاه الیف شافاک
معمولی در ظاهر
ویژگی های یک زن عادی و معمولی چیست؟ چه مشخصاتی زنان عادی را از زنان فرهنگی متمایز می کند؟ آیا نیاز به تاهل و همسری و مادری کردن به طور موروثی در وجود و فطرت زنان نهاده شده یا این که خانواده و جامعه آنها را به این سمت و سو سوق می دهند؟ آیا این ویژگی های غریزی ، آنقدر با ظرافت و حساسیت در وجودشان نهاده شده که نیازی نیست راه دیگری را بروند و بر اساس همان ویژگی ها و غرایز پیش می روند؟
نسخه زبان اصلی کتاب شیر سیاه جهت علاقمندان به مطالعه به کتاب با زبان اصلی با عنوان کتاب Black Milk بر روی وبسایت فروشگاه کتاب ایران موجود است.
پشت جلد کتاب شیر سیاه
چرا همیشه فکر می کردم که یک مادر به محض در آغوش کشیدن طفل تازه به دنیا آمده اش به سمت شادی و شادمانی خیز بر می دارد ؟ چرا هیچ کس نگفت که به هنگام خیز برداشتن و شادی و شادمانی ممکن است سرم به سقف بخورد و تا مدت ها گیج و منگ باشم ؟ چرا هیچ کس نگفت که گذر از دالان بهشت به این راحتی ها نیست؟ چرا هیچ کس نگفت که برای مادر شدن باید پیله های سفت و سخت را پاره کرد و با دو بال فرشته سان پرواز کرد؟چرا فکر می کردم که امروز می توانم طفلی را به دنیا بیاورم و فردا هم چون گذشته ، به زندگیم ادامه دهم، بدون اینکه در افکار و رفتار و عقاید و باورها و روش زندگی تغییر بدهم ؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.