معرفی رمان بیگانه
آلبر کامو در ماندگارترین اثرش، « رمان بیگانه » به شرح سرگذشت مرد جوانی بهنام «مورسو» میپردازد که با خود و دنیای اطراف بیگانه است و این بیگانگی، او را تا پای مرگ میکشاند. کامو درباره « بیگانه » میگوید: در جامعه ما هر آدمی که در مراسم خاکسپاری مادرش اشک نریزد، خودش را در معرض خطر میآورد که به مرگ محکوم شود. ژان پل سارتر در مقدمه این اثر مینویسد: در میان آثار ادبی عصر ما، این داستان، خودش هم یک بیگانه است.
آلبر کامو درباره « رمان بیگانه » گفته ، دیرگاهی پیش بیگانه را در جمله ای خلاصه کردم که تصدیق می کنم بسیار شگفت انگیز و خارق العاده است :
« در جامعه ما هر آدمی که در مراسم خاکسپاری مادرش اشک نریزد، خودش را در معرض این خطر میآورد که محکوم به مرگ شود. »
مرادم از آن گفته جز این نبود که قهرمان کتاب محکوم می شود زیرا در بازی همگانی شرکت نمی کند. بدین معنی او با جامعه ای که در آن می زید بیگانه است. در حاشیه ، در کناره ی زندگی خصوصی، منزوی و لذت جویانه پرسه می زند. …
خلاصه داستان رمان بیگانه آلبر کامو :
مردی به نام مرسو در مراسم خاکسپاری مادرش شرکت میکند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمیدهد. مرسو به عنوان انسانی بی اراده در مسیر پیشرفت زندگی ترسیم میشود. او هیچ ارتباط احساسی بین خود و دیگران برقرار نمیکند و در بی تفاوتی و پیامدهای حاصل از آن زندگی اش را سپری میکند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادتهای خود میگذراند خشنود است. تا اینکه مرسو به اشتباه دچار قتل می شود. قسمت دوم کتاب به محاکمه مرسو می پردازد که مرسو برای اولین بار با تأثیری ناشی از بی اعتنایی و بی تفاوتی برخورد او با دیگران رو به رو میگردد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.