کتاب Everything Everything
کتاب Everything Everything اثر Nicola Yoon می باشد. این اثر اولین کتاب این نویسنده جامائیکایی – آمریکایی می باشد. در سال ۲۰۱۵ با انتشار این کتاب اتفاق تازه ای در جهان کتاب رقم خورد تنها به فاصلۀ چند روز پس از انتشار این کتاب، کتاب فروشی ها با صف های طولانی برای خرید این کتاب روبرو شدند.
کسی فکرش را نمی کرد که نویسنده ای در اولین رمان خود به چنین موفقیتی دست یابد. فروش استثنایی این کتاب در آمریکا باعث جهانی شدن آن شد. نیویورک تایمز در مجلۀ خود به حمایت از رمان Everything Everything پرداخت و این رمان را پرفروش ترین کتاب سال معرفی کرد. بر اساس کتاب نامبرده فیلم Everything Everything ساخته شد که به موفقیت های بسیاری دست یافت.
از این نویسنده کتاب دیگری به عنوان خورشید هنوز یک ستاره است نیز منتشر گردیده است. کتاب های نیکولا یون به زبان های فارسی و انگلیسی ترجمه شده اند که می توانید با کلیک بر روی لینک زیر به صفحه مربوطه مراجعه نمایید.
کتاب های Nicola Yoon
داستان کتاب Everything Everything
تفاوت عظیمی که رمان Everything Everything با رمان های دیگر دارا است، داستان فوق العاده آن است. داستان محور دختری به نام “Madeline” است که به دلیل بیماری ضعف سیستم ایمنی خود نمی تواند از خانه خارج شود. سال ها ، ماه ها و روزهای او دقیقه به دقیقه در تختش گوشه ای از خانه می گذرد. تنها دلخوشی او رفتن به پشت پنجره و تماشای رهگذر ها و ماشین هایی است که از جلوی خانۀ او می گذرند. مادرش و کارلا (پرستارش) بیشترین و یا شاید تنها کسانی هستند که با او ارتباط دارند.
تنهایی، تنها دوست “مادلین” است. البته ماشین هایی که از جلوی آنها عبور می کنند یا رهگذر ها نیز برای مادلین به عنوان دوست بشمار می آیند. اما در یکی از روزهایی که مادلین از پشت پنجره به بیرون خیره شده است، “Olly” پسر همسایه را می بیند که چشم های خود را به مادلین دوخته است، یک امید، همانند نوری در چشمان مادلین می درخشد شاید “اولی” دوستی جدید برای مادلین باشد، دوستی که مادلین را با دنیای اطراف خود آشتی می دهد. رابطۀ آنها برخلاف خواست مادر مادلین ادامه پیدا می کند…
Everything Everything By Nicola Yoon
My disease is as rare as it is famous. Basically, I’m allergic to the world. I don’t leave my house, have not left my house in seventeen years. The only people I ever see are my mom and my nurse, Carla
But then one day, a moving truck arrives next door. I look out my window, and I see him. He’s tall, lean and wearing all black—black T-shirt, black jeans, black sneakers, and a black knit cap that covers his hair completely. He catches me looking and stares at me. I stare right back. His name is Olly
Maybe we can’t predict the future, but we can predict some things. For example, I am certainly going to fall in love with Olly. It’s almost certainly going to be a disaster
منبع : فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.