کتاب سرخ و سیاه
کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال و ترجمۀ مهدی سحابی می باشد که توسط نشر مرکز منتشر گردیده و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفته و تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است. هانری بیل، که به نام مستعار استاندال معروف است، در سال ۱۷۸۳ در شهر گرنوبل فرانسه به دنیا آمد. در هفت سالگی مادرش را از دست داد و این رویداد بر او بسیار تأثیر گذاشت. نفرت از پدر و از لله محرک او در طغیان در سال های نوجوانی بود. کتاب سرخ و سیاه او امروزه میان بزرگ ترین شاهکارهای ادبیات غربی جای دارند.
دربارۀ رمان سرخ و سیاه
استاندال خوانندۀ دائمی نشریۀ اخبار دادگاه ها بود که جزئیات محاکمات جنایی را گزارش می کرد. معتقد بود که «هیچ چیز نمی تواند به خوبی این گزارش ها تصویر دقیقی از وضعیت فرانسه ارائه کند» و در جایی، با خواندن مقاله ای از این نشریه، برای خود این فکر را با تاکید مطرح کرده که «باید جنایت هایی را که شرح شان در روزنامه ها می آید بازسازی کرد.»
سرچشمۀ رمان سرخ و سیاه ماجرای جوانی به نام آنتوان برته است که گزارش محاکمه و سپس اعدامش در شماره های ۲۸ تا ۳۱ دسامبر ۱۸۲۷ اخبار دادگاه ها آمده. برته جوان روستازاده ای بود که بعد از تحصیل در مدرسۀ علوم دینی لله کودکان یکی از اعیان منطقه گرنوبل شد. کشمکشی با همسر این شخص موجب شد که او را از این کار برکنار کنند و پیامدهای این ماجرا به برکناری او از یک شغل لله گی دیگر، و اخراجش از مدرسه های دیگری انجامید.
قسمتی از فصل اول کتاب سرخ و سیاه به نام یک شهر کوچک را باهم می خوانیم:
شهر کوچک ((ورییر)) شاید یکی از زیباترین شهرهای منطقۀ ((فرانش کنته)) باشد. خانه های سفیدش، با بام های نوک تیز سفال سرخ، در دامنۀ تپه ای قرار دارد که کپه هایی از درختان بلوط تناور کوچک ترین پیچ و خم هایش را نمایان می کنند. چند صد پایی پایین تر از برج و بارویش رود ((دو)) جریان دارد. این بارو، که اسپانیایی ها در گذشته ها ساخته بودند اینک ویرانه است…
نوشته شده توسط: “فروشگاه کتاب ایران”
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.