کمبود

کتاب کمبود (نگاهی به کمبود فردی و اجتماعی) نوشته الدار سفیر و سندهیل مولای ناتان است و حسین علیجانی رنانی آن را به زبان پارسی ترجمه و توسط  نشر ققنوس چاپ و روانه بازار شده است.

58,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

جزئیات کتاب

وزن 300 g
نویسنده

الدار شفیر, سندهیل مولای ناتان

ترجمه

حسین علیجانی رنانی

ناشر

ققنوس

تعداد صفحه

310 صفحه

نوع جلد

شومیز

قطع کتاب

رقعی

شابک

978-6002784056

کتاب کمبود

کتاب کمبود (نگاهی به کمبود فردی و اجتماعی) نوشته الدار سفیر و سندهیل مولای ناتان است و حسین علیجانی رنانی آن را به زبان پارسی ترجمه و توسط  نشر ققنوس چاپ و روانه بازار شده است. تصور کنید یک خروار کار نکرده و عقب افتاده دارید، که چون کوه بر شانه های شما سنگینی می کنند و از سویی پرداخت صورتحسابهایتان عقب افتاده است. از نظر نویسندگان کتاب کمبود این دو موقعیت، یعنی کمبود وقت و کلافگی ناشی از آن و کمبود پول، در عین تفاوتشان کاملا شبیه اند. این کتاب را بخوانید و بخوانید تا بدانید کمبود از چه راه های حیرت انگیزی بر زندگی همه ما اثر می گذارد.

فقر احمق می کند

سندهیل مولای ناتان و الدار سفیر در این کتاب به خوبی نشان می دهند که کمبود رشته ای است ناگسستنی که بسیاری از مشکلات جامعه را به هم مرتبط می کند. آن ها درباره نقش کمبود در ایجاد، تدوام و تسهیل فقر صحبت می کنند. کتاب همچنین نکات متعددی درباره مدیریت کمبود و بهره گیری از آن در جهت دستیابی به موفقیت و رضایت مطرح می کند. کتاب کمبود بهترین گزینه برای علاقه مندان به حوزه اقتصاد رفتاری و روان شناسی اجتماعی است.

در بخشی از کتاب کمبود می خوانیم:

زمانی که سندهیل دانشجوی کارشناسی بود، روزی به ذهنش می‌رسد که واکمن بخرد. برای کسانی که نمی‌دانند واکمن چیست چیزی است شبیه آی پاد که نوار کاست را در آن می‌گذارند برای کسانی که نمی‌ دانند نوار کاست چیست، بگویم که چیز خاصی نیست بگذریم. هزینه آن واکمن هفتاد دلار بود آیا واکمن ارزش هفتاد دلار را داشت؟ آیا باید او آن را می ‌خرید؟ به یقین قیمت مناسبی داشت او گشته بود و جاهای دیگر به قیمت کمتر نمی‌ فروختند اما باید کدام را ترجیح می‌ داد؟ هفتاد دلار پول را یا واکمن را؟ هفتاد دلار واقعا چقدر است؟

سخت بتوان فهمید که یک دلار واقعا چه ارزشی دارد. سندهیل برای چنین مسائلی روشی را بر ساخت. در آن زمان غذای اصلی او، یعنی تنها غذای او ساندویچ بروتای لوبیا در رستوران تاکوبل بود. او فهم خوبی از دلار نداشت اما بروتا را خوب می ‌فهمید پس تصمیم گرفت هر چیز را با اندازه ساندویچ بروتا بسنجد. به جای پرسش از اینکه آیا واکمن را می‌ خواهد یا هفتاد دلار را، او می‌توانست از خود بپرسد که آیا واکمن را می‌ خواهد یا هفت و هشت بروتای لوبیا را؟…

منبع: ایران بوک

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کمبود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *