کتاب یک روز قشنگ بارانی
کتاب یک روز قشنگ بارانی نمایش نامه ای اثر اریک امانوئل اشمیت می باشد. پنج داستان کوتاه در قالب نمایشنامه در این کتاب گرد آمده است. هر یک حکایت زنی را بازگو می کند. زنانی با خصوصیات و خلق و خویی متفاوت، اما همگی در جست و جوی حقیقت خود و معنای زندگی. اشمیت در این داستان ها با سبکی ساده و بی پیرایه اما پرکشش، ترانه سرای امید و شور زندگی می شود تا بار دیگر با خواننده اش به تماشای معمای پر رمز و راز و راز هستی بنشیند.
پنج داستان با عنوان های زیر می باشند :
- یک روز قشنگ بارانی
- غریبه
- اُدِت معمولی
- تقلبی
- زیباترین کتاب دنیا
قسمتی از متن یک روز قشنگ بارانی
از بس که هر هفته شاهزادۀ رویاهایش را عوض کرد، از خودش و مردها زده شد. طی ده سال آن دختر جوان و پرشور و ساده دل مبدل شد به یک زن سی سالۀ بدبین و دلزده. خوشبختانه ظاهرش کوچکترین نشانه ای از این احوالات را نشان نمی داد، موهای بورش چهره اش را درخشان می کرد و روحیۀ با نشاط و ورزشکارانه اش حمل بر سرزندگی می شد. پوست شفافش جنس مخمل پریده رنگش را حفظ می کرد به طوری که هر لبی هوس ی کرد بوسه ای بر آن نهد. هنگامی که آنتوان هلن را در جلسۀ شورای وکلا دید یک دل نه صئد دل عاشق او گشت. از آن جا که هلن نسبت به آنتوان کاملا بی تفاوت بود به او اجازه داد تا آن جا که دلش می خواهد عشق آتشینش را به او ابراز کند.
آنتوان مردی سی و پنج ساله بود، نه زشت و نه زیبا، دوست داشتنی، با پوستی گندم گون و مو و چشمانی قهوه ای رنگ. تنها مشخصۀ بارز آنتوان قدش بود. آنتوان با دو متر قد، از همۀ هم نسل هایش یک سر و گردن بلندتر بود و انگار از این بابتبا لبخندی دائمی و کمی خمیدگی شانه از بقیه عذر می خواست…
منبع : فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.