کتاب زن غیرضروری
کتاب زن غیرضروری اثر ربیع علم الدین و ترجمۀ هرمز گیلیانه می باشد که توانسته جایزه کتاب کالیفرنیا را بدست آورد.
درباره کتاب زن غیرضروری
عاليهي تنها، بيفرزند و مطلقه «زائدهی غيرضروری» خانوادهاش است. اين زن صريحاللهجه که دنيای خود و گذشتهی پيچيدهاش را از دريچهی آثار ادبی فاخر می بيند سالی يکی از کتابهای محبوبش را به عربی ترجمه و آنگاه گوشهای انبار می کند. ترجمههايش را هرگز هيچکس نخوانده است. خواننده با ذهن بازيگوش عاليه در سرک کشيدنهايش به حال و گذشتهی بيروت همراه می شود. ملاحظاتی رنگارنگ در باب ادبيات، فلسفه و هنر با تاخت و تاز خاطراتی از جنگ داخلی لبنان و گذشتهی پرتلاطمِ خودِ عاليه درهم می آميزد. عاليه، درحالی که سعی می کند بر بدن رو به سالخوردگی و غليان خودجوش احساساتش غلبه کند، با فاجعهای غير قابل تصور، که تتمهی زندگی اش را تهديد می کند، مواجه می شود. ربيع علمالدين روايتی ظريف از زندگی يک زن در خاورميانه به دست می دهد.
قسمت هایی از متن کتاب زن غیرضروری
می شود گفت وقتی موهایم را آبی رنگ می کردم فکرم جای دیگری بود، دو گیلاس شراب قرمز هم بی تأثیر نبود. بگذارید توضیح بدهم. در ابتدا باید این را در مورد من بدانید: من فقط یک آینه در خانه ام دارم، آن هم آینه ای کدر و چرک آلود. من در تمیزکاری وسواس به خرج می دهم و حتی شاید بتوان گفت آن را به حد افراط رسانده ام، سینک دستشویی از سفیدی برق می زند و شیرهای برنجی آن می درخشند – اما به ندرت یادم می ماند که آینه را تمیز کنم. فکر نکنم نیاز به مشورت با فروید یا یکی از چندین و چند دنباله رواش باشد تا متوجه شویم پای عقده ای در میان است.
پدرم اسمم را عالیه گذاشت، عالیه، برج عاج نشین، قرار گرفته در اوج. او عاشق این اسم بود، و بارها به من یادآوری می کردند، از آن بیشتر، عاشق من بود. من چیزی به یاد نمی آورم. وقتی هنوز خردسال بودم، کمی قبل از تولد دوسالگی ام، درگذشت. حتما مریضی ای داشت، چون قبل از این که مادرم را با فرزند دومی حامله کند، آن گونه که باید می کرد و از او انتظار می رفت، بخصوص به این علت که من مؤنث بودم و به عنوان فرزند اول به دنیا آمده بودم، از دنیا رفت.
نوشته شده توسط: فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.