ذره ای ایمان داشته باش

کتاب ذره ای ایمان داشته باش

کتاب ذره ای ایمان داشته باش اثر میچ آلبوم و ترجمۀ احمد نیاز زاده می باشد. نگارش این داستان هشت سال طول کشید. داستانی که نوشتن آن فقط با حضور و همکاری دو مرد استثنایی ممکن شد: آلبرت لوئیس و هنری کاوینگتن که بخش زیادی از جزئیات زندگیشان را در میان گذاشتند و همچنین خانواده، فرزندان و نوه هایشان که نویسنده صمیمانه از همه آن ها قدر دانی می کند. همه مکالمات و برخورد های داستان واقعی هستند اگرچه به خاطر شکل روایتی داستان، سیر زمانی رویدادها خلاصه شده است. اگرچه این کتاب درباره مذهب نوشته شده است، نویسنده هیچ ادعایی درباره داشتن تخصص در امور مذهبی ندارد. لازم به ذکر است این کتاب راهنمایی برای پیروان مذهب خاصی نیست بلکه آن را به این امید برای پیروان همه مذاهب نوشته شده که نقاط مشترکی در آن پیدا کنند.

قسمتی از کتاب ذره ای ایمان داشته باش

یک روز یکشنبه صبح در حالی که کناره های جاده را انبوه برف فرا گرفته بود در بزرگ کلیسا را باز کردم و وارد راهرو شدم. کلیسا سرد بود و خلوت. صدای شلاق گونه باد را بر روی عایق آبی رنگی که سوراخ سقف را پوشش داده بود می شنیدم. صدای ارگ از جایی به گوشم می رسید اما هیچکس را در آن اطراف نمی دیدم. ((هیششش..))

برگشتم و مرد پیشانی بلندی را دیدم که با اشاره دست مرا به سمت یکی از درها راهنمایی کرد. به محض اینکه وارد شدم از دیدن صحنه بسیار متعجب شدم. آلانک کوچک و محقری درست کرده بودند با دو ردیف صندلی چوبی و پوششی از پلاستیک که به سطح دیوارهای چوبی دو در چهار داخل منگنه زده بودند. دقیقا مثل دژ های کوچکی که بچه ها در اتاق زیر شیروانی می سازند. پلاستیک روی آلانک را هم طوری جمع کرده بودند که ارتفاع سقف بسیار پایین تر نشان می داد.

نوشته شده توسط: فروشگاه کتاب ایران