پیش از آن که بمیرم

کتاب پیش از آن که بمیرم

کتاب پیش از آن که بمیرم اثر لورن اولیور و ترجمۀ هما قناد می باشد. جی اشر، نویسندۀ کتاب سیزده دلیل برای این که دربارۀ این کتاب می نویسد: هیچ را دیگری ندارید، جز این که در جای جای این کتاب اشک بریزید. رمان پیش از آن که بمیرم با عنوان اصلی Before I Fall در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و بر اساس آن فیلمی با عنوان آن ساخته شد که آن هم به موفقیت های بسیاری دست یافت.

قسمتی از متن کتاب پیش از آن که بمیرم

این خیلی باعث تعجبمه که چقدر راحت همه چیز عوض می شه، چقدر آسونه که از همون مسیر همیشگی شروع کنی و از جای تازه ای سر در بیاری. فقط یه قدم اشتاه، یه مکث، یه راه انحرافی کافیه تا عاقبت دوستای جدید پیدا کنین، یا یه اتفاق بد بیفته، یا رابطه تون به فنا بره. قبلا هرگز به ذهنم خطور نکرده بود، قبلا هرگز قادر به دیدنش نبودم.

و این باعث می شه به طور ناخوشایندی حس کنم شاید همۀ این احتمالات در یک زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظه ای که زندگکی می کنیم هزاران لایۀ دیگه زیر اون هست که متفاوت به نظر می رسه. شاید من و لیندزی دوستای صمیمی هستیم و هر دو از هم بیزاریم. شاید من فقط به اندازۀ یه کلاس ریاضی با هرزگی فاصله دارم، درست مثل آنا کارتولو. شاید منم در عمق وجودم مثل اونم. شاید همه مون هستیم. در عجبم که چند نفر از مردم رازهاشونو با چنگ و دندون نگه داشته ن، مثل یه سنگ در عمق معده شون. شاید همه شون…

در قسمتی دیگر از پیش از آن که بمیرم می خوانیم:

در حالت عادی، من احساس بدی پیدا می کن، اما جولیت لایق این اسمیه که روش گذاشتیم. دیوونه ست. شایعه شده یه بار ساعت سه صبح با پدر مادرش توی جادۀ ۸۴ لخت مادرزاد دیده شده که توی تقاطع گشادگشاد راه می رفته. پارسال لیسی کندی گفت جولیت رو دیده که توی دستشویی کنار بخش علوم موهای خودشو بارها و بارها نوازش کرده و به تصویر خودش خیره شده. جولیت هیچ وقت یه کلمه هم حر نمی زنه. تا جایی که می دونم، سال هاست که حرف نزده. لیندزی ازش متنفره…

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران