دونده هزارتو: علاج مرگ

دونده هزارتو – علاج مرگ

کتاب دونده هزارتو – علاج مرگ جلد سوم از مجموعه کتاب های دونده هزارتو نوشتۀ جیمز دشنر می باشد. این مجموعه به عنوان محبوب ترین و بهترین رمان نوجوان انتخاب گردیده است و فروش بیش از ۳ میلیون نسخه را فقط در کشور آمریکا تجربه کرده است. این مجموعه توسط مینا موسوی ترجمه گردیده و انتشارات افق به چاپ رسانده است.

دربارۀ دونده هزارتو: علاج مرگ

سازمان شرارت همه چیز را از توماس گرفته : زندگی، خاطرات و حالا هم دوست هایش. تنها یک آزمون دیگر باقی مانده تا آزمایش ها کامل شوند اما شرارت نمی داند که توماس تمام حوادث گذشته را به یاد دارد. زمان دروغ به پایان رسیده اما حقیقت ممکن است خطرناک تر از چیزی باشد که توماس تصور می کند. یعنی کسی از این ماجرا جان سالم به در می برد؟

دونده ی هزار تو

قسمتی از متن کتاب دونده هزارتو : علاج مرگ

توماس با ناامیدی با آن قدرت نامرئی می جنگید و سعی می کرد کنترل ماهیچه هایش را در دست بگیرد. ولی چیزی خارجی بدنش را کنترل می کرد. برندا فریاد زد:((توماس، اونا دارن کنترلت می کنن! باهاش بجنگ! ))

با درماندگی دست های خودش را تماشا کرد که صورت برندا را کنار زد و او را زمین انداخت. جورج از جا پرید تا از برندا محافظت کند، ولی توماس با حرکتی سریع مشتی به چانه اش کوبید. جورج به عقب پرت شد و خون از گوشۀ لبش بیرون زد.

دوباره کلمات به زوراز دهان توماس بیرون آمدند: ((نمی تونم…بذارم…این کار رو بکنید!)) تا قبل از این کلمات مدام داشت تلاش می کرد فریاد بکشد و گلویش درد گرفته بود. انگار مغزش برای گفتن آن کلمه برنامه ریزی شده بود و او نمی توانست کلمه دیگری را به زبان بیاورد.برندا دوباره بلند شد. مینهو خشکش زده و انگار ماسکی از گیجی روی صورتش گذاشته بود. جورج خون روی چانه اش را پاک کرد: چشم هایش از عصبانیت آتش گرفته بودند…

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران