کتاب یک روز از تمام زندگی
رمان یک روز از تمام زندگی نوشتۀ رویا مرادی بیرگانی (شهرزاد) می باشد. در توضیحات کتاب یک روز از تمام زندگی آمده است: رمانی بسیار جذاب. روایتی خواندنی از داستان دو نسل. داستان تلاش مدام انسان ها برای درک شدن و درک کردن. داستان سیطرۀ سنت ها و تلاش برای برید از یوغ آن ها. یک روز از تمام زندگی دربارۀ عشق و امید است. رمانی که رهایش نخواهید کرد.
قسمتی از متن کتاب یک روز از تمام زندگی
از این ور پنجره دارم بارون رو تماشا می کنم، ولی تو خیالم با یوسف که دستمو گرفته تا بریم، زیر بارون. وای که این یه دونه موسیقی تکه. از او آواهای عاشقانه ای که همیشه زیرو روم می کنه. با صدای طبلش پرت می شم تو هپروت. با طنین فلوتش اوج می گیرم و با ساز تمبورش هوایی می شم. میگه: خاموش کن سرم رفت. کمش می کنم. هیچ وقت درکم نمی کنه. مگه می شه یه زنی این همه شوهرشو دوست داشته باشه و شوهرش سرد و بی تفاوت، عین خیالش هم نباشه. می دونم مشکل منم. یوسف فهمیده و روشنفکره. آقا، آروم، بدجور درست حسابیه.
من به دردنخور و سطحی ام. یوسف همین طور دراز کشیده، پاشو جابجا می کنه. این بار پای راست روی پای چپ. باز هم صدای ورق خوردن روزنامه. سرم رو می چسبونم به شیشه. هرچی به بارون نگاه می کنم بیش تر دلم می گیره. حس می کنم بارون داره هدر می ره. حیف که من و یوسف عین پیرزن پیرمردا، این جا بچسبیم زیر سقف خونه و جفت بخاری. دلم هوای راه رفتن زیر بارون داره. دست یوسفو گرفتن و دویدن. بوسیدنش… چی بود شعر سهراب؟ باز برمی گردم سمت یوسف که یه ساعته رو کاناپه دراز کشیده. از خودش که بخاری بلند نمی شه. دست خودم نیست که یهو این همه شور و حال و هیجان دلمو پر می کنه. اگه بیرون نرم اگه باهام حرف نزنه می ترکم…
منبع : فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.