ویژه

بازگشت

رمان بازگشت جدیدترین اثر منتشر شده از گلی ترقی می باشد. گلی ترقی که با کارهای قبلی خود حسابی توانسته در قلب خواننده اش جا باز کند اکنون با اثر جدیدی برگشته است. کارهای قبلی او مانند خواب زمستانی و اتفاق بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و این نوید را می دهند که اثر جدید او نیز گیرا و پرطرفدار باشد.

125,000 تومان 112,500 تومان

جزئیات کتاب

وزن 225 g
نویسنده

گلی ترقی

ناشر

نیلوفر

تعداد صفحه

160

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

کتاب بازگشت

کتاب بازگشت جدیدترین اثر منتشر شده از گلی ترقی می باشد. گلی ترقی که با کارهای قبلی خود حسابی توانسته در قلب خواننده اش جا باز کند اکنون با اثر جدیدی برگشته است. کارهای قبلی او مانند خواب زمستانی و اتفاق بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و این نوید را می دهند که اثر جدید او نیز گیرا و پرطرفدار باشد.

گلی ترقی که در سال ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد، او پس از پایان یافتن دورۀ دبیرستان راهی آمریکا شد و شش را در آنجا گذارند، سپس به ایران بازگشت و نه سال در دانشگاه ها به تدریس داستان نویسی پرداخت و پس از این دوران به فرانسه مهاجرت کرد و داستان نویسی و نویسندگی را در فرانسه ادامه داد.

قسمتی از متن کتاب بازگشت

دوستانش اسم او را گذاشته بودند «زن پراکنده» چون هر تکه از وجودش به سوی کسی یا جایی می دوید: پسرهایش در امریکا، شوهرش در تهران، خواهرش در کانادا، برادرش در آلمان، و دوستان نزدیکش پخش و پلا در اطراف و اکناف جهان. خودش را با نگاه این آدم ها میشناخت. حس می کرد بدون این دیگران کم و کس دارد، مثل نشانی خانه ای که اسم کوچه یا کدپستی اش پاک شده باشد. تیزهوشی و حافظۀ آن وقت هایش را نداشت. اسم آدم ها، فیلم ها، و عنوان کتاب ها از یادش می رفت. مطمئن بود این فراموشی زودرس، این حواس پرتی و سرگشتگی، به خاطر زندگی درجاییست که جای واقعی او نیست.

باید برمی گشت اما… هزار باید و نباید و شاید به این «اما»، به این سه حرف کوچک، آویزان بود. اگر برمی گشت و میدید در شهر خودش هم غریبه است، اگر زبان دوستان قدیمی اش را نمی فهمید و می دید قبولش ندارند، اگر حرف هایی که پشت سر امیررضا می زدند حقیقت داشت؟ اگر اگر اگر… ماه سیما جواب درستی برای این پرسش ها نداشت. ایستاده بود سر دوراهی. دو نیمه، دودل.

به اعتقاد من، تصویر روی جلد راهی است برای درک معنا و مفهوم داستان. تصویر روی جلد این کتاب اثری استت از شاگال. زنی را نشان می دهد که پاهایش از زمین کنده شده، معلق در هواست. مثل ماه سیما که همواره در عالم خیال و رویاست. اما انگشتش متصل به مردی ست که روی زمین ایستاده-مردی شبیه به امیررضا. مردی با کت سبز و لبخندی بزرگ. می خواهد به ما بگوید خوشبخت است. اما نیست. ما از زندگی اش خبر داریم. نمی تواند فریبمان دهد.

منبع : فروشگاه کتاب ایران

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بازگشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *