دفترهای نیما

دفترهای نیما

کتاب دفترهای نیما که به مراقبت شراگیم یوشیج یگانه فرزند او تهیه و گرد آوری شده است در خصوص مجموعه ی آثار منثور نیما یوشیج می باشد.کتابی در شرح داستان نمایشنامه و سفرنامه های نیما یوشیج. در این کتاب ، داستان های «خرِ مشهدی احد»، «عروسکِ پس پرده»، «مسافرت دکتر چیلوندی»، و نمایشنامه ی «خواهش می کنم» برای نخستین بار است که روی انتشار می بینند، آثاری که تا به اکنون گمان بود از میان رفته اند، یا به احتمال، نیما خود آنها را به آتش سپرده باشد. همچنین دو سفرنامه ی «بارفروش» و «رشت» نیز پس از تطبیق و بازخوانی از روی دست خط نیما و رفع حذف ها و نقایصی که در نسخه ی منتشر شده توسط سازمان اسناد وجود داشت، در کتاب دفترهای نیما ارائه شده است.

درباره دفترهای نیما

خطی بر داستان نیمه تمام و آثار باقی مانده اش

به گفته نیما :

«بعد از مرگ من خانه ی یوش من خراب می شود، سهم جنگل را پسرعموهای من می خورند، نه کسی را دارم علاقمند، یعنی دریابد کدام شارلاتان نمی آید نوشتجات مرا در ببرد و ماخوذ به حیا نشده به دست آنها نمی دهد، نه مرا فرزندی می باشد برومند. من می میرم و آثار شلوغ و درهم و برهم من می ماند و از بین می رود. به من ، زمان زندگی من کمک نکرد، که بتوانم در آرامش کامل کار بکنم، اینقدر پکر و غمگین بودم که گاه خود را فراموش می کردم.»

(دفتر یادداشت های روزانه، زمانی که من هشت ساله بودم)

کتاب دفتر های نیما نمونه ی چند داستان ، نمایشنامه و قصه های کوتاهی ست که نیما در طول مدت کوتاه زندگانی پر مشقت و سراسر رنج خود باقی گذاشت که حکایت از بی مهری های زمانه و رنج او در این دوران سخت دارد، رنجی که مایه ی اصلی شعار اوست و احساسات انسان دوستانه و روح لطیف او را در مقابله با ناملایمات و سختی ها و ظلم اربابان و مستبدان بر زیر دستان و ناجوانمردی نامردان نشان می دهد.

بخشی از متن کتاب دفترهای نیما

ما هم مثل این چیزها که در اطراف ماست قراضه و از هم پاشیده هستیم. عمر شما به کوه گردی در میان آشوب گذشت، در صورتی که حالا… اما نباید نگران بود، چه اهمیت دارد، در عوض توانایی داریم که خوب حس کنیم و بفهمیم. حس و فهم پاکیزه، وسیله ی بهره مندی است. وقتی که آدم بی شعور و کم حس باشد، دنیا را هم که به او بدهند بی فایده است. ما ظاهر بد داریم، اشخاصی هستند که باطن شان بد است، اما انسان همیشه از روی ظاهرش شناخته نمی شود. آن درخت کو؟ ببینم! ممکن است بهار که شد، سبز بشود.

نوشته شده در : فروشگاه کتاب ایران