کتاب گوش ون گوگ
کتاب گوش ون گوگ (یک داستان واقعی) اثر برنادت مرفی ، معروف ترین داستانی است که تاکنون درباره یک هنرمند شنیده ایم. ماجرایی که در آن نقاش معروف هلندی که از بیماری روانی رنج میبرد، گوش چپ خود را بریده و تقدیم زن مرموزی می کند.
جامع ترین منابع برای فهم این داستان، نامه های ون گوگ به برادرش”تئو” است. تئو از نظر مالی و احساسی حامی برادرش ون گوگ بود و تمام آن چه در مورد عقاید و زندگی ون گوگ می دانیم حاصل مطالعه این نامه ها می باشد. تئودور رابطه صمیمی با ون گوگ داشت و نامه های بسیاری به یکدیگر می نوشتند. تئو تنها فردی بود که ون گوگ و آثار او را عمیقا درک می کرد. ون گوگ آخرین احساساتش را به برادر خود که پیش از مرگش به بالین او آمده بود، این گونه بیان کرد: “ غم برای همیشه باقی خواهد ماند. “شش ماه بعد تئو در گذشت.
درباره کتاب ونگوگ
بر اساس باور بیشتر مردم، وی خودکشی کرده است؛ ولی عده ای معتقدند مرگ او بر اثر اصابت گلوله ای به شکم او توسط دو جوان مست بوده است و او برای حفاظت از آن ها مسئولیت این واقعه را برعهده گرفت. محققان براساس شواهد و نامه های موجود معتقدند که ون گوگ نیت خودکشی نداشته است اما زمانی که با مرگ یا خطر آن مواجه شد، خود را تسلیم مرگ کرده است.
ون گوگ در ابتدا تحت تاثیر نقاشی های هلندی از رنگ های تیره و محزون استفاده می کرد تا اینکه برادرش تئو که به خرید و فروش تابلوهای نقاشی اشتغال داشت، بعدها باعث آشنایی او با نقاشان دیگر شد. این آشنایی منجر به تسریع پیشرفت هنری او شد. ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقه کارگر، مناظر طبیعی فرانسه و گل های آفتابگردان بود. مجموعه گل های آفتابگردان که تعدای از آن ها معروف ترین نقاشی های او به حساب می آیند شامل ۱۱ اثر می باشد.
داستان کتاب گوش ون گوگ
اما واقعا در آن شب تاریک زمستانی چه اتفاقی افتاد؟ در این کتاب، نویسنده پرده از این راز بر میدارد. همراه با او به بزرگ ترین موزهها و آرشیو های فراموش شده سفر می کنیم و با جهان زنده ای که او از ون گوگ باز ساخته است آشنا می شویم و درباره کارآگاهان پلیس، صاحبان کافه ها، زنان نجیبه، برادر محبوبش تئو و نقاش هم دوره اش پل گوگن هم می خوانیم. نویسنده ی کتاب، با کشفیات نوآورانه اش به تمام سوالاتی که در ذهن خواننده ایجاد می شود پاسخ می دهد.
بر اساس آنچه در این کتاب آمده است، ون گوگ به یک زن روسپی به نام “راشل” دل می بندد و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به معشوقه خود قول می دهد که به او هدیه ای گرانبها تقدیم کند و این هدیه گرانبها گوش خودش بود.
منبع: فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.