معرفی کتاب حکایت دولت و فرزانگی :
حکایت دولت و فرزانگی چه موضوعی را بیان می کند؟
براساس مضامين اين اثر، فرد جست و جوگر درنهايت كامياب می شود و مراحلی كه برای كسب كاميابی طی كرده است ، آموزههای بسيار زيادی برای او به همراه دارد. نسخه نوشته شدهای برای كسب موفقيت وجود ندارد، هر شخصی با توجه به خواستهها و شرايطش موفقيت را معنا می كند. جوان اين داستان برای رسيدن به كاميابی تنها با قرار گرفتن در مسير درست، با تكرار، تمركز و ايمان به هدف خود دست يافت.
قسمتی از بخشهای ابتدایی کتاب حکایت دولت و فرزانگی :
روزگاری جوانی هوشمند میزیست که می خواست دولتمند شود. او به ستاره بخت خود اعتقاد نداشت. آکنده از نومیدهای دیگر دست و دلش به کار نمیرفت. در این فکر و رؤیا بود که به کار جدیدی دست بزند و تنگناهای مالیاش را یکباره و برای همیشه از بین ببرد. او میخواست نویسنده شود تا داستانهایش او را دولتمند و پر آوازه کند ، اما جرأت نداشت به کسی بگوید که چه رویایی در سر دارد. بارها تصمیم گرفته بود از کارش استعفا دهد اما نمی توانست ، گویی شهامتی که درگذشته او را برای رسیدن به خواستههایش یاری میداد از دست داده بود.
روزی که به شدت احساس ناکامی میکرد ناگهان به فکر دیدار عمویی افتاد که بسیار دولتمند بو. شاید میتوانست اندرزی دهد یا بهتر از آن پولی! عمویش او را بی درنگ پذیرفت اما قبول نکرد که به او وام دهد زیرا بر این باور بود بود که با یان کار به او کمکی نمیکند. پس از گوش سپردن به حکایت ناله و فغان جوان از او پرسید آیا فکر می کنی کسی که ده برابر تو در میآورد، هفتهای ده برابر تو کار میکند؟ خیر، بلکه باید در کارش رازی باشد که تو یکسر از آن بی خبری.
عمویش تصمیم گرفت برای کمک او را نزد مردی بفرستد که به او دولتمند آنی میگویند. او این نام را برگزید زیرا مدعی است که پس از کشف راز حقیقی تحول، یک شبه دولتمند شده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.