معرفی کتاب قیدار
کتاب قیدار ، حکایت مردی که درخت مردانگی را خود به تنهایی آبیاری کرده و پرورش داده است. مردی که امثال او در میان ما کم نبوده و نیستند اما برای خودشان مرام و مسلکی دارند. قیدار مردی است گاراژدار که بیش از صد اتول و راننده دارد و هر کدام را به نحوی اسیر مردانگی خودش کرده و زیر بالوپر گرفته است. کتاب ۹ فصل دارد که هر فصل زندگی مردی به نام قیدار را حکایت می کند.
از فصل اول که به نام “مرسدس کوپه کروک آلبالویی متالیک” است و به ماجرای آشنا شدن قیدار و شهلاجان و ماجرای ماه عسل رفتن این دو می پردازد بگیرید تا آخرین فصل که خواندنی ترین فصل کتاب است. اما برای لذت بردن از فصل آخر باید فصل های قبلی را قبل را خوانده باشید.
فضای کتاب قیدار مربوط به دهه پنجاه است. در روایت داستان کتاب از اصطلاحات همان دوره استفاده شده است ، اصلاحاتی که شاید برای نسل جدید مانوس نباشد. به همین دلیل خواننده با خواندن فصل اول ، با اصطلاحات، لقبها ، اسمها و در کل زبان خاص کتاب دست و پنجه نرم می کند. بعد از فصل اول ، تک تک شخصیتهای داستان جان می گیرند و زنده می شوند.
قسمت هایی از کتاب قیدار را باهم میخوانیم :
من همیشه به تصمیم اول، احترام میگذارم. تصمیم اولی که به ذهنت میزند، با همهٔ جان گرفته میشود. تصمیم دوم، با عقل، و تصمیم سوم با ترس… از تصمیم اول که رد شدی، باقی ش مزهای ندارد… بگذار وعظ کنم برای تکهٔ تنم…. من به این وعظ ، مثل کلام خود خدا اعتقاد دارم. فقط به یک چیز در عالم موعظهات میکنم ، تصمیم اول را که گرفتی ، باید بلند شوی و بروی زیر یک خمش را بگیری… تنها یا با دیگران توفیر نمیکند. باید بلند شوی و فن بزنی…. بیچون و چرا…. بعد از فن زدن، مینشینی و به ش فکر میکنی و دور و برش را صاف میکنی….
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.