معرفی کتاب بخت پریشان :
جان گرین در کتاب بخت پریشان ، با سبکی بی نظیر به بیان هیجانات و شادی ها و غم های زنده بودن و عاشق بودن می پردازد. « کتابهایی که دربارهی سرطان نوشته شدهاند احمقانهاند. » نظر هازلِ شانزده ساله چنین است. هازل خودش مبتلا به سرطان است. فصل آخر داستان زندگی او بر پایهی بیماریاش نوشته شده است. با این حال، اصلاً دوست ندارد دیگران به او ترحم کنند و از شرکت در جلسات گروههای خودیاری بیزار است، تا این که در یکی از همین جلسات با گوسِ باهوش، جذاب و دوستداشتنی آشنا میشود و بدین ترتیب داستان زندگی او از نو نوشته میشود.
گوس با بیماریاش مقابله و بر آن غلبه کرده است. هازل و گوس دربارهی کتابهای مختلف با هم بحث میکنند، موسیقی گوش میدهند، فیلم تماشا میکنند و عاشق هم میشوند ـ هرچند که جوان و ناپختهاند. گوس بزرگترین آرزوی هازل را برآورده میکند: این دو با هم به آمستردام سفر میکنند تا با پیتر وان هوتن ، نویسندهی کتاب مورد علاقهی هازل ، دیدار کنند ، کتابی عمیق ، پر از احساس و مملو از افکار نوجوانها دربارهی بیماری ، عشق و مرگ.
قسمت هایی از کتاب بخت پریشان را با هم می خوانیم :
گفتم : زمانی می رسد که همه ما مرده ایم. زمانی می رسد که دیگر آدمی نیست که یادش بیاید یکی از ماها قبلا وجود داشته یا اینکه ما آدمها قبلا کاری انجام داده ایم. دیگر کسی نیست که حتی ارسطو یا کلئوپاترا را به یاد بیاورد ، چه رسد به تو. هر کاری کرده ایم ، هر چه ساخته ایم ، نوشته ایم ، فکر یا کشف کرده ایم ، همه چیز فراموش می شود و هر چه اینجاست (اطراف را نشان دادم) دیگر مفهومی نخواهد داشت. شاید این زمان خیلی زود بیاید ، شاید یک میلیون سال دیگر ….
گفت : و افسانه قهرمانی ما تا آخر تاریخ بشریت برجای خواهد ماند. و حتی بعد از آن وقتی ربات ها از پوچی انسانها در فداکاری و نوع دوستی یاد می کنند ، ما را هم بخاطر خواهند آورد. گفت : و ربات وارانه به شجاعت احمقانه ی ما می خندند. اما در اعماق قلب های آهنی رباتی شان حسرت این را دارند که کاش مثل ما زندگی کرده و مرده بودند یا : مثل قهرمانان واقعی.
برای خرید نسخه اصلی کتاب بخت پریشان روی تصویر بالا یا لینک روبرو کلیک کنید : The Fault in Our Stars
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.