خلاصه رمان طاعون
ماجرای رمان طاعون از زبان دکتر ریو نقل می شود و در شهر آرام و خوشبختی از الجزایر اتفاق می افتد. داستان با توضیحی از مردم و شهر آغاز میشود که به زیاد شدن تعداد موشها در شهر و مرگ آنها اشاره میکند. آقای میشل ، سرایدار منزل دکتر ریو با بروز تاولهایی و بر اثر بیماری مشکوکی میمیرد. مرگ چند نفر دیگر با همین نشانه ها باعث میشود دکتر ریو علت مرگ را یک بیماری مسری بداند و کمی بعد دکتر کاستل این بیماری را طاعون تشخیص میدهد ، در شهر وضعیت قرنطینه اعلام میشود و ارتباط شهر با همه جا قطع می شود.
با اعلام وضعیت قرنطینه، اعضای خانوادههای زیادی از هم جدا می شوند. تعدادی اقدام به فرار می کنند و بقیه افراد تا جایی که میتوانند با بیماری مبارزه می کنند. ژان تارو کسی است که همراه با دکتر ریو اقدام به تشکیل سازمان بهداشتی برای مقابله با بیماری طاعون میکند. پدر پانلو ، کشیش شهر، ، با ایراد سخنرانی در ابتدای اعلام بیماری طاعون مردم شهر را محکوم به گناه میکند و این بیماری را مجازاتی برای همه میخواند که به علت گناه کردن و توبه نکردن مردم نازل شده است ….
قسمتی از رمان طاعون را با هم میخوانیم :
از آن پس دیگر تغییر نکردهام. مدت درازی است که من شرم دارم، شرم از این که چه دورادور و چه با حسننیت، من به سهم خودم قاتل بودهام. به مرور زمان پی بردم که حتی آنان که بهتر از دیگرانند امروزه نمیتوانند از کشتن و یا تصویب کشتن خودداری کنند زیرا جزو منطق زندگی آنهاست و ما نمیتوانیم در این دنیا حرکتی بکنیم که خطر کشتن نداشته باشد. آری من به شرمندگی ادامه دادم. پی بردم که همهمان غرق طاعونیم و آرامشم را از دست دادم. امروزه به دنبال آن آرامش میگردم. میکوشم که همه چیز را درک کنم و دشمن خونی کسی نباشم. فقط میدانم که برای طاعونی نبودن، باید آنچه را که میبایست، انجام داد، و تنها همین است که میتواند امید آرامش و در صورت فقدان آن مرگی آرام ببخشد.
نوشته شده در : فروشگاه کتاب ایران
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.