معرفی کتاب چه قدر خوبیم ما !
ابراهیم رها نویسنده کتاب چه قدر خوبیم ما می گوید : سعی کرده ام به طنز رفتارهای فرهنگی – اجتماعی مان (همه ی مان) را به نگاهی بی تعارفات معمول مهمان کنم. شاید طنزی نقادانه یا نقدی طنازانه باشد! شما هر جور راحتید حساب کنید.
ما یکی از ایراداتی که داریم این است که خیلی زیادی از خودمان تعریف می کنیم. آنقدر که معایب مان را نمی بینیم و این ندیدن عیوب باعث شده کم کم به این باور برسیم که کاملا” و اصلا” و اساسا” و اصولا” عیبی هم نداریم. من در این کتاب خواستم بگویم که عیب داریم ، خوبشم داریم!
یعنی همانطور که در ادب و فرهنگ و هنر وهوش و …. مدعی هستیم زیادی اش را داریم شکر خدا در عیب هم در حد صادرات هستیم و باور بفرمایید اگر از صدور آن درآمدی حاصل شود می توانیم همین امروزوابستگی مان به نفت را کلا” قطع کنیم و با خیال راحت با درآمد همین مورد خاص از صادرات ، کشور را مثل دسته ی گل بپرخانیم.
اسم کتاب چه قدر خوبیم ما از کجا آمده؟
اگر بازی فوتبال ایران – آرژانتین را در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل دیده باشید ، در صحنه ای ما حمله بسیار خطرناک روی دروازه حریف نامدار راه راه پوش انجام می دهیم و در حالی که تا آن زمان (اواسط نیمه ی دوم) گل نخورده این ، روی مان را زیاد کرده و تا آستانه ی گل زدن هم پیش می رویم. در همان لحظه گزارشگر بازی (فردوسی پور) جمله ای گفت که این بود: « … چه قدر خوبیم ما » یک زمان خیلی اصرار داشت مدام بگوید « چه می کند این … » بعد به دلایلی که بر ما پوشیده است از خیرش گذشت!
اما این چه قدر خوبیم ما یی که گفت خیلی خوب و درست و دقیق و بی واسطه بود. من وقتی این صفحات را می نوشتم دیدم هیچ اسمی در توصیف محتوای کتاب تا این حد گویا نیست و آن جمله را گذاشتم نام این کتاب.
متن پشت جلد کتاب چه قدر خوبیم ما :
ما مردم عین دستهی گلیم، لااقل بخش اول این عبارت دو قسمتی را مطمئنم. رفتار ما، واکنشهای ما، اطوار ما، برخوردهای ما… یکی از یکی بهتر. ما مردمانی زیبا جادار مطمئن هستیم که اعتمادبهنفسمان یک جاهایی از آسمان را انشقاق داده است. حالا من در این کتاب سعی کردهام به زبانی که به هیچ جای کس مان برنخورد، رفتارهای اجتماعی و فراگیرمان را که تبعاتش صاف میرود تو… توی چشم خودمان مرور کنیم. اگر از دستهگل بودن خود، اطرافیان، فامیل، دوست، رانندهی خطی دور میدان یا سوپرمارکت محلهتان به تنگ آمدهاید این کتاب را بخوانید…
قسمتی از کتاب چه قدر خوبیم ما را با موضوع « کتاب » را می خوانیم :
یعنی اگر داغ و درفش مان کنند و به میخ و سیخ مان بکشند و از دروازه ی شهر آویزانمان فرمایند و… اگر سر به سر تن به کشتن دهیم عمرا که کتاب بخوانیم. ما اصلا یک جور مقاومت عجیبی در برابر کتاب خواندن داریم که تفلون در برابر چسبیدن غذا به ماهی تابه ندارد. چنان نسبت به کتاب خواندن نفوذناپذیریم که ایزولاسیون هیچ پشت بامی نسبت به باران و برف چنین عایق نیست. یعنی حاضریم وقت مان را با خاراندن پسِ سر و شمردن شوره های روی شانه مان تلف کنیم اما دو صفحه یا چهار خط کتاب نخوانیم.
یکی از بارزترین خصوصیات ما ایرانیان که دیگر دارد به شناسنامه مان تبدیل می شود و اوراق هویتی و شاخصه ی ممیزه ی ماست همین کتاب نخواندن است. جالب این است که تمام دک و پُزمان به گذشته ی مکتوبمان است که بع له… اما به حال و گذشته و آینده ی مکتوب خود به اندازه ی ی تخم گشنیز (مودب برخورد کردم) هم اعتنا نداریم. عملا و علنا به کسانی که کتاب می خوانند می خندیم. آشکارا اگر کسی کتاب خوان باشد جزو قوم یعجوج و ماجوج می دانیمش. معتقدیم تا وقتی می شود رفت جُردن یا خیابان اندرزگو یا… (هر شهری، محلی) دور دور کرد ، خریت محض است وقتت را حرام کنی و کتاب بخوانی.اگر کسی در خانه اش کتابخانه دارد انگار در توالت منزلش بند رخت کشیده و رویش پیژامه آویزان کرده باشد.
فهرست عناوین موضوعات کتاب :
وبس ، پشت و رو ، پول ، تعارف ، مادر اختراع و اکتشاف را ، خواب و خوراک ، مجازی ام مجازی ، تاریخ ، جوگیر ، مد ، نفت ، دروغ ، رانندگی ، نق نق ، خارج خر است ، کتاب ، رو کم کنی ، خاص ، همسایگان ، علی دایی ، طلبکاری
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.