سرگذشت ندیمه

کتاب سرگذشت ندیمه

کتاب سرگذشت ندیمه اثر مارگارت اتوود می باشد که توسط سهیل سُمی ترجمه گردیده است. مارگارت اتوود نویسنده، شاعر، فعال سیاسی سرشناس کانادایی می باشد. او برای پنج بار نامزد جایزۀ بوکر شده است که یک بار هم موفق به دریافت این جایزه گردیده است. او آثار مهمی همچون سرگذشت ندیمه را در میان آثار خود دارا می باشد که با استقبال زیادی رو به رو شد. سریال سرگذشت ندیمه نیز بر اساس این رمان ساخته شده است.

درباره کتاب سرگذشت ندیمه

داستان کتاب سرگذشت ندیمه  در زمانی رخ می دهد که مدت زیادی از ترور رئیس جمهور ایالات متحده نگذشته است و این ترور به اسلام گرایان تند رو نسبت داده شده است. جمهوری جدید و تمامیت خواه مسیحی به نام جمهوری گیلاد شکل گرفته است. در این شرایط حقوق مردم پایمال می شود و اکثر آزادی ها از آن ها گرفته می شود. زنان در طبقه های مختلفی دسته بندی می شوند.

در این شرایط بسیاری از زنان به عنوان کلفت در استخدام افراد ارتشی و بالا رده می باشند. “افرد” نیز یکی از این ندیمه ها می باشد که به عنوان برده در استخدام یکی از افسران ارتش می باشد. او هر روز یک بار فقط می تواند که به بیرون برود و برای خانه خرید کند. یکی دیگر از وظایف “افرد” نزدیکی با شخصی است که برای او کار می کند. او باید در شب هایی که احتمال حامله شدن بیشتر است با فرماندۀ خود در حضور همسرش همبستر شود…

کتاب سرگذشت ندیمه با عنوان اصلی The Handmaids Tale در فروشگاه کتاب ایران موجود است با کلیک بر روی تصویر زیر به صفحه مربوطه وارد شوید.

قسمت هایی از متن سرگذشت ندیمه

بر تختم دراز کشیده ام، هنوز می لرزم. اگر لبه لیوانی را خیس کنید و انگشتتان را دور آن بگردانید، صدایی بلند می شود. چنین حال و هوایی دارم : همین صدای لیوان. از اعماق وجود معنای کلمۀ خرد شدن را حس می کنم. دلم می خواهد کسی کنارم باشد. در تخت، با لوک، دستش روی شکم برآمده ام. هر سه، در تخت، و بچه ام لگد می زند و درون وجودم غلت می زند. طوفان بیرون پنجره، بچه ام برای همین بیدار است.

آن ها همه چیز را می شنوند، می خوابند، وحشت زده می شوند، حتی در مأوای آرامش بخش دل مادر، چون امواجی بر سینۀ ساحل گردشان. رعد و برق، بسیار نزدیک، چشمان لوک برای لحظه ای سفید می شوند. من وحشت نکرده ام. کاملا بیداریم. حالا باران می بارد. ما آرام و محتاط خواهیم بود. اگر مطمئن شوم که دیگر این سعادت دست نخواهد داد، خواهم مرد. اما این اشتباه است. هیچ کس از نبود رابطۀ جنسی نمی میرد. ما از نبود عشق است که می میریم…

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران