کتاب آشفته حالان بیداربخت
کتاب آشفته حالان بیداربخت نوشته غلامحسین ساعدی ((گوهر مراد)) است که توسط نشر نگاه چاپ و منتشر شده است. غلامحسین ساعدی در تبریز به دنیا آمد و نمایش نامه های خود را با اسم گوهرمراد منتشر کرد. از آثار او نظیر: چوب به دست های ورزیل، آی بی کلاه آی با کلاه ، لال بازی ها و دیکته و زاویه را می توان نام برد.
کتاب آشفته حالان بیداربخت شامل مجموعه داستان های زیر می باشد:
- اسکندر و سمندر در گردباد
- شنبه شروع شد
- بازی تمام شد
- خانه باید تمیز باشد
- آشفته حالان بیداربخت
- صداخونه
- پادگان خاکستری
- میهمانی
- ای وای، توهم
- واگن سیاه
بخشی از متن کتاب آشفته حالان بیدار بخت
شارلوت دهن دره ای کرد و گفت: خیلی خب رابرت، فردا می بینمت، قصه تو حاضر کن. گوشی گذاشته شد. رابرت هم گوشی را گذاشت. با همۀ سردی این مکالمه کوتاه رابرت احساس می کرد که عجیب سرحال آمده است. اما با وجود سرحالی، چیزی ته دلش می لرزید، یک ترس ناشناخته، بد. شنبه شروع می شود و شارلوت بعد از ماه ها و عده و ماه ها انتظار پیش او می آید. ولی به خاطر او نمی آید. این همه تأکید که داستانت را حتما باید بخوانی. اشتیاق شارلوت برای شنیدن داستان رابرت بی هیچ بروبر گردی انگیزه دیگری دارد. رابرت روی پله ها نشسته بود. البته در ظاهر شیفته همه چیز بود ولی بسیار سریع از روی همه چیز می گذشت. نمی گذشت، می پرید. رابرت در طول سال ها فهمیده بود که چرا او چنین پرواز می کند. شیفتگی شارلوت، همه چیزها، حتا هنر، امری بود گذرا، چرا که او وقتی از چیزی صرف نظر می کرد دیگر کرده بود. چیزی که از چشمش می افتاد دیگر افتاده بود. شارلوت اهل تداوم نبود. شارلوت اهل لحظه بود، هیچ چیزی برایش پایدار نبود.
نوشته شده توسط: “فروشگاه کتاب ایران“
