پشت حصار

کتاب پشت حصار

کتاب پشت حصار  نوشتۀ محبوبه بهزاد فرشید است که خود یکی از کودکانی بوده است که به ازای نداشتن پدر و مادر به مهر خدا تکیه کرده اند و با حمایت بسیاری از عاشقان خیر و نیکوکار در موسسه بهشت امام رضا پرورش یافته اند. انسان هایی از جنس عشق، نمایندۀ خدمت به آنها می شوند. بهشت امام رضا روایت اشک ها و لبخند های بچه هایی است که دور از رنج هایشان حق نفس کشیدن دارند، حرف دارند، حس مفید بودن می کنند و این محقق نمی شود مگر با حمایت و نگاه انسان هایی که باور دارند چه های این مرکز، امید آیندۀ این سرزمین هستند. درآمد حاصل از این کتاب صرف پیشبرد اهداف اجتماعی، فرهنگی، علمی و آموزشی زندگی ایتام، معلول و بی سرپرست این مؤسسه می شود.

قسمتی از کتاب پشت حصار

کتاب از زبان محبوبه بهزاد فرشید که خود یکی از کودکان موسسه امام رضا بوده است روایت می شود.

تابستان ها اجازه داشتیم تا وقت ناهار آزادانه در محوطه، بازی کنیم. با عروسک های پلاستیکی مان که هیچ نوازشی قادر نبود انعطافی در پیکر خشکشان پدید آورد، در گوشه ای دنج خانه درست می کردیم و ادای خانواده ای را درمی آوردیم که اغلب ما از چشیدن طعم آن بی نصیب بودیم.عده ای که از نعمت همان عروسک ها هم محروم بودند.دور جمع عروسک دار ها حلقه می زدند و با نگاهی مشتاق، ساعت بازیشان را به حسرت می گذراندند. مابقی هم پراکنده در گوشه و کنار، در آرزوهایشان پرسه می زدند. اولین بار ک به باغ وحش رفتم، دلم به حال حیوانات و پرندگانی که آنجا اسیر بودند سوخت. رفتن به باغ وحش را به خاطر آزادی تمام و کمالش بیشتر از بقیۀ تفریحات دوست داشتم.

گاهی بجای اینکه ما را به سینما ببرند سینما را پیش ما می آوردند.شب هایی که قرار بود سینما به چهار دیواری ما دعوت شود همه به تکاپو می افتادند.در همان دوساعتی که آپارات بزرگ و پر سروصدای آقا تپله به راه می افتاد، فکرمان می رفت به سرزمین آرزو ها و خیال…

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران