ویژه

سن عقل

کتاب سن عقل اثری ماندگار از ژان پل سارتر است که توسط حسین سلیمانی نژاد ترجمه و از سوی نشر چشمه منتشر گردیده است. ژان پل سارتر بر عکس بسیاری از نویسندگان فقط به زبان فلسفی نمی نوشت، بلکه برای بیان عقایدش از سایر سبک ها مانند نقد ادبی، رمان ، داستان های کوتاه و یا نمایش نامه کمک می گرفت

295,000 تومان 265,500 تومان

جزئیات کتاب

وزن 450 g
نویسنده

ژان پل سارتر

ترجمه

حسین سلیمانی نژاد

ناشر

نشر چشمه

تعداد صفحه

375 صفحه

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

2

درباره نویسنده

ژان پل سارتر

ژان پل سارتر

ژان پل سارتر در سال 1905 میلادی در پاریس و در یک خانواده بورژوا به دنیا آمد. دیری نمی پاید که پدرش را در یک سالگی از دست می دهدو به همراه مادرش زندگی را ادامه می دهد. او به دلیل سرما خوردگی که در سنین کودکی داشت بینایی اش ضعیف می شود بطوریکه در واپسین سال های عمرش نابینا می گردد. در سال 1929 با سیمون دوبوار آشنا می شود و به عنوان یک دوست تا آخر عمر با او می ماند. سارتر روشنفکری کمونیست و اگزیستانسیالیست بود و فردی فعال در حوزه سیاست به شمار می ر فت و در نهایت در سال 1980 به دلیل بیماری ریوی در بیمارستان فوت کرد.

کتاب سن عقل

کتاب سن عقل اثری ماندگار از ژان پل سارتر است که توسط حسین سلیمانی نژاد ترجمه و از سوی نشر چشمه منتشر گردیده است. ژان پل سارتر بر عکس بسیاری از نویسندگان فقط به زبان فلسفی نمی نوشت، بلکه برای بیان عقایدش از سایر سبک ها مانند نقد ادبی، رمان ، داستان های کوتاه و یا نمایش نامه کمک می گرفت که از جمله آنها می توان رمان هایی نظیر کتاب تهوع ، یا نمایشنامه دست های آلوده را نام برد که از ماند گارترین آثار وی به شمار می رود. کتاب سن عقل نیز از این قاعده مستثنی نیست.

کتاب سن عقل اثر ژان پل سارتر در سال ۱۹۴۵ منتشر گردید و به عنوان بخش اول از سه گانه راه های آزادی یا راهی به سوی رهایی به شمار می رود. رمان سن عقل در واقع کتابی است که نظر سارتر در خصوص رهایی را عرضه می کند چرا که او هدف نهایی انسان را آزادی می پندارد. و در نهایت برای انسان راهی جز کشف حقیقت و آزادی غیر قابل انکار نمی گذارد. این رمان به عنوان آغاز گر مبحث هستی و نیستی است که توسط خود سارتر نگارش شده است.

بخشی از متن کتاب سن عقل :

دانیل به شدت تشنه بود ، اما نمی خواست چیزی بنوشد.«بمیر! از تشنگی بمیر!» فکر کرد “روی هم رفته، من هیچ کار بدی نکردم.” اما بدتر : او اجازه داده بود که “بدی” لمسش کند. او اجازه ی هر کاری به خودش داده بود جز رفع عطش.حتا جرئت رفع عطش را هم نداشت. حالا این بدی”بدی” را مانند خارشی همیشگی در وجودش داشت. از سر تا نوک پاهایش آلوده شده بود. هنوز ته مانده ی زردی توی چشم هایش بود و همه چیز را زرد می دید. بهتر بود که در راه لذت از پا در بیاید تا “بدی” را در وجودش از پا در بیاورد. هر چند که “بدی” مدام زاده می شد.

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سن عقل”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *