ویژه

لیلی و مجنون (نفیس)

(دیدگاه 1 کاربر)

همگی شعر داستانی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی را شنیده ایم، اگر تصمیم به هدیه ای ماندگار و با ارزش به کسانی که عمیقا عشق می ورزید هستید کتاب نفیس لیلی و مجنون هدیه ای ماندگار خواهد بود.

95,000 تومان 86,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

جزئیات کتاب

وزن 1000 g
خوشنویس

حسـن ملایی تهـرانی

نـــگارگری

عبــدالله محــرمی

ناشر

انتشارات میردشتی

تعداد صفحه

۲۸۸ صفحه رنـگی

کاغذ

نیشکر

جلـد

گالینـگور با روکـش و قاب

لیلی و مجنون (نفیس)

همگی شعر داستانی لیلی و مجنون اثر نظامی گنجوی را شنیده ایم، اگر تصمیم به هدیه ای ماندگار و با ارزش به کسانی که عمیقا عشق می ورزید هستید کتاب نفیس لیلی و مجنون هدیه ای ماندگار خواهد بود. این اثر با طراحی متفاوت و جلد گالینگور(سخت) به همراه قاب ارائه شده است. همچنین صفحات کاملا رنگی این کتاب با نگارگری عبداله محرمی و خوشنویسی حسن ملایی تهرانی همراه شده است.

قسمتی از لیلی و مجنون نظامی گنجوی:

هر روز که صبح بردمیدی

یوسف رخ مشرقی رسیدی

کردی فلک ترنج پیکر

ریحانی او ترنجی از زر

لیلی ز سر ترنج بازی

کردی ز زنخ ترنج سازی

زان تازه ترنج نو رسیده

نظاره ترنج کف بریده

چون بر کف او ترنج دیدند

از عشق چو نار می‌کفیدند

شد قیس به جلوه‌گاه غنجش

نارنج رخ از غم ترنجش

برده ز دماغ دوستان رنج

خوشبوئی آن ترنج و نارنج

چون یک چندی براین برآمد

افغان ز دو نازنین برآمد

عشق آمد و کرد خانه خالی

برداشته تیغ لاابالی

غم داد و دل از کنارشان برد

وز دل شدگی قرارشان برد

زان دل که به یکدیگر نهادند

در معرض گفتگو فتادند

این پرده دریده شد ز هر سوی

وان راز شنیده شد به هر کوی

زین قصه که محکم آیتی بود

در هر دهنی حکایتی بود

کردند بسی به هم مدارا

تا راز نگردد آشکارا

بند سر نافه گرچه خشک است

بوی خوش او گوای مشک است

یاری که ز عاشقی خبر داشت

برقع ز جمال خویش برداشت

کردند شکیب تا بکوشند

وان عشق برهنه را بپوشند

در عشق شکیب کی کند سود

خورشید به گل نشاید اندود

چشمی به هزار غمزه غماز

در پرده نهفته چون بود راز

زلفی به هزار حلقه زنجیر

جز شیفته دل شدن چه تدبیر

زان پس چو به عقل پیش دیدند

دزدیده به روی خویش دیدند

چون شیفته گشت قیس را کار

در چنبر عشق شد گرفتار

از عشق جمال آن دلارام

نگرفت هیچ منزل آرام

در صحبت آن نگار زیبا

می‌بود ولیک ناشکیبا

یکباره دلش ز پا درافتاد

هم خیک درید و هم خر افتاد

و آنان که نیوفتاده بودند

مجنون لقبش نهاده بودند

او نیز به وجه بینوائی

می‌داد بر این سخن گوائی

از بس که سخن به طعنه گفتند

از شیفته ماه نو نهفتند

نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران

1 دیدگاه برای لیلی و مجنون (نفیس)

  1. مهسا

    سايز و اندازه كتاب رو ننوشتيد

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *