باغ آلبالو ( نمایشنامه)

باغ آلبالو آخرین نوشته آنتوان چخوف روس است که در سال 1903 نوشته شده است. نمایش باغ آلبالو تا کنون توسط بسیاری از کارگردان های تئاتر در ایران به روی صحنه رفته است.در این نمایشنامه شخصیت های داستان نه مبارزه می‌کنند ، نه شکست می‌خورند و نه حتی از خودشان دفاع می‌کنند و نه به حل مشکلات موجود می‌پردازند. آنها در انتظار اتفاقات می‌نشینند و سرنوشت را با صبوری تحمل می‌کنند .

85,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 150 g
نویسنده

آنتوان چخوف

ترجمه

سیمین دانشور

ناشر

قطره

تعداد صفحه

112

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

13

درباره نویسنده

آنتون چخوف

آنتون چخوف

آنتون چخوف (Anton Chekhov) متولد 1860 روسیه می باشد. حرفه اصلی وی پزشکی بود که پس از پایان تحصیلاتش در این رشته به داستان‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی روی آورد. از مهمترین آثار وی میتوان به باغ آلبالو ، دایی وانیا ، مرغ دریایی ، اتاق شماره 6 ، دوئل ، دهقان ها و سه سال اشاره کرد. چخوف در سال 1904 هنگامی که برای معالجه به آلمان رفته بود به دلیل بیماری درگذشت سپس در شهر مسکو به خاک سپرده شد.

معرفی کتاب باغ آلبالو :

نمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر چخوف است که در سال ۱۹۰۳ نوشته شده است و در ژانویه ۱۹۰۴ برای اولین بار در تئاتر هنر مسکو روی صحنه رفت … اشخاص نمایش همان آدم هایی هستند که در زندگی روزمره با آنها برخورد می کنیم. هیچ کدام نقش برجسته ای ندارند، نه مبارزه می کندد و نه شکست می خورند و نه حتی از خوشان دفاع می کنند و نه به حل مشکلاتی که در برابرشان قرار دارد می پردازند. منتظر حادثه می نشینند و تقدیر می راندشان و تقدیرشان را با شکیبایی تحمل می کنند.

خلاصه داستان باغ آلبالو :

باغ آلبالو متعلق به یک زن نجیب زاده روس و خانواده اش است که به دلیل بدهی باغ شان را در رهن بانک گذاشته اند. با توجه به همه عوایدی که این خانواده از باغ دارند فرصتی برای فروش و حراج باغ باقی نمانده است. هرچند مادام رانوسکی و خانواده هیچ کاری برای نجات خود و البته ممانعت از فروش باغ انجام نمی‌دهند. در پایان ، باغ به یک دهقان‌زاده ثروتمند به نام لوپاخین فروخته می‌شود و خانواده مادام رانوسکی مجبور می شوند باغ را ترک می‌کنند. درحالی‌که هنگام ترک باغ صدای قطع درختان بوسیله تبر شنیده می‌شود…

در باغ آلبالو فروش باغ حکایت از وداع با گذشته دارد، گذشته ای که رو به افول است. و تبری که به کنده ی درخت ها می خورد، تبری است که زندگی قدیم و اشرافیت رو به زوال را واژگون و دگرگون می شازد.

قسمت هایی از نمایشنامه باغ آلبالو :

یاشا : [با ناز توی صحنه راه می رود.] می شود آدم اینجا بیاید؟

دونیاشا : یاشا، آدم تو راه به زحمت می شناسد. خارجه چقدر تو را تغییر داده.

یاشا : هوم، سرکار علیه که باشند؟

دونیاشا : وقتی تو خارجه رفتی، من قدم انقدر بود [دستش را بالای زمین می گیرد و قد سابقش را نشان می دهد.] من دونیاشا هستم. دختر فئودور کوزویوف. یادت رفته؟

یاشا : هوم… مثل هلوی پوست کنده شده ای [ دور  و برش را نگاه می کند. او را در آغوش می گسرد. دونیاشا فریاد می کشد و نعلبکی از دستش می افتد. و یاشا به سرعت بیرون می رود.]

واریا : [در درگاه، با لحنی آزرده] چه خبر است؟

دو نیاشا : [اشکریزان] نعلبکی را شکستم.

واریا : علامت خوشبختی است.

 نوشته شده توسط : فروشگاه کتاب ایران

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “باغ آلبالو ( نمایشنامه)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *